| عناوين مطالب وبلاگ |
- ه در راه بازگشت از مدرسه پیش از آن که تعطیلی شروع شود دلهره اولین روز بعد از تعطیلات را داشتم. مشق ه
- شود ان وقتی که به ناگهان جلوی چشمت ظاهر شودبا همان وضوحی که از برایش نوشتی جلوی چشمت تجسم میشود...
- یمان شد. هر بار من پشت دست داغ میکردم و خط و نشان میکشیدم و هر بار او تهدید میکرد و حد و مرزهایش را
- بیده ، خواب و بیداره ، یهو نگات که بهش میفته میبینی داره تو خواب نم نمک میخنده ، گهگاهی چشاش نیمه با
- ان نمیشود کردباید پیموده شوند، هر چه سنگهای میان جاده را بهانه کنی ،هرچه خستگی راه را با اقراق بها
- ود را دارد ، هیچ کس غیر از خود او نمیتواند تشخیص دهد این سر رسید کی فرا میرسد ، این تاریخ اعتبار
- لب به نظر میرسید و همیشه به اتفاق ها و ادم های اطرافم دقت میکردم که چه چیزی و چه کسی دوبار سر راهم
- ن می آمد همیشه در راه بازگشت از مدرسه پیش از آن که تعطیلی شروع شود دلهره اولین روز بعد از تعطیلات را
- شود... همیشه به همین خاطر از نوشتن خیلی اتفاقات زندگیم در دفتر خاطراتم نگران میشدم، دو دل می ماندم
- میکرد. ولی من دست خودم نبود باز قول و قرارها را فراموش میکردم ، حد و مرزها را میشکستم و باز روز از
- عاشقانه میشود! راس ساعت10، زنگ به صدا می آید؛ درست مثل روزهای اول عاشقی... قلم بدست مینویسم! برای
- سو"... یقین دارم این روزهای دوری هم به پایان میرسه. سیاهیخرید دارو نچرال بونتی اصل امریکا این بهتر
-
- و اكشن است. داستان در ابتدا در سپتامبر
- دهكده‌هاي كوچك يونان قديم به نام اسپارتا به‌دنيا آمدند. به‌خاطر ناشين و اذيت ساير مردم قرار مي‌گرفت
- خويش دربارۀ همه چيز و هيچ چيز- آخرين
- نبودن نقص محسوب نمي‌شود،خودش يك جور واقع
- ي پاشايي) يكي هست تو قلبم كه هرشب واسه اون مينويسم واسه اونه كه قلب من اين همه بي تابه يه كاغذ يه خودكار دوي
- كسي دردسر ساز باشم اتفاقا برعكس خيل
- چون تكرار هر چيزي واسه هر آدم دل زدگي بوجود مياره. ✴حرف زدن به اندازه
- شود ان وقتی که به ناگهان جلوی چشمت ظاهر شودبا همان وضوحی که از برایش نوشتی جلوی چشمت تجسم میشود...
- یمان شد. هر بار من پشت دست داغ میکردم و خط و نشان میکشیدم و هر بار او تهدید میکرد و حد و مرزهایش را
- بیده ، خواب و بیداره ، یهو نگات که بهش میفته میبینی داره تو خواب نم نمک میخنده ، گهگاهی چشاش نیمه با
- ان نمیشود کردباید پیموده شوند، هر چه سنگهای میان جاده را بهانه کنی ،هرچه خستگی راه را با اقراق بها
- ود را دارد ، هیچ کس غیر از خود او نمیتواند تشخیص دهد این سر رسید کی فرا میرسد ، این تاریخ اعتبار
- لب به نظر میرسید و همیشه به اتفاق ها و ادم های اطرافم دقت میکردم که چه چیزی و چه کسی دوبار سر راهم
- ن می آمد همیشه در راه بازگشت از مدرسه پیش از آن که تعطیلی شروع شود دلهره اولین روز بعد از تعطیلات را
- شود... همیشه به همین خاطر از نوشتن خیلی اتفاقات زندگیم در دفتر خاطراتم نگران میشدم، دو دل می ماندم
- میکرد. ولی من دست خودم نبود باز قول و قرارها را فراموش میکردم ، حد و مرزها را میشکستم و باز روز از
- عاشقانه میشود! راس ساعت10، زنگ به صدا می آید؛ درست مثل روزهای اول عاشقی... قلم بدست مینویسم! برای
- سو"... یقین دارم این روزهای دوری هم به پایان میرسه. سیاهیخرید دارو نچرال بونتی اصل امریکا این بهتر
-
- و اكشن است. داستان در ابتدا در سپتامبر
- دهكده‌هاي كوچك يونان قديم به نام اسپارتا به‌دنيا آمدند. به‌خاطر ناشين و اذيت ساير مردم قرار مي‌گرفت
- خويش دربارۀ همه چيز و هيچ چيز- آخرين
- نبودن نقص محسوب نمي‌شود،خودش يك جور واقع
- ي پاشايي) يكي هست تو قلبم كه هرشب واسه اون مينويسم واسه اونه كه قلب من اين همه بي تابه يه كاغذ يه خودكار دوي
- كسي دردسر ساز باشم اتفاقا برعكس خيل
- چون تكرار هر چيزي واسه هر آدم دل زدگي بوجود مياره. ✴حرف زدن به اندازه